بی خبر

ساخت وبلاگ

با خودم می گویم انگار که تو بی خبری

باخبر هستی از احساسم و انگار ولی بی خبری

خوب می بینی از عشق تو چه آمد به سرم

باز انگار نمی بینی و تو بی خبری

سر و سامان دلم رفت و چه بی سامانم

هرچه می سازم از این عشق و تو خود بی خبری

نقطه امید دلم دیدن آن روز شده

با خبر باشی از عشق من و این بی خبری

حال سامی نه خوش استُ و نه ناخوش شده است

باخبر نیست از این حال و تو هم بی خبری

zibayefaribande...
ما را در سایت zibayefaribande دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 0zibayefaribandec بازدید : 72 تاريخ : پنجشنبه 4 اسفند 1401 ساعت: 14:58